زندگینامه حضرت امام علی بن محمد الهادی(ع)


امام هادی(ع) دهمین رهبر آسمانی است که از سوی پیامبر گرامی(ص) برای اداره امور امت اسلامی معرفی شده است. از نگاه پیروان اهل بیت(ع) امامت و رهبری جامعه تا دوازده نسل بر اساس فرمان الهی و پیامبر(ص) و امامان قبلی تعیین و به جامعه معرفی شده اند، در این زنجیره نورانی امام علی النقی معروف به امام هادی و ابوالحسن ثالث دهمین خورشید هدایت امت اسلامی است.

این رهبر بزرگوار، فرزند امام جواد(ع) نوه امام رضا(ع) است که در روستایی از اطراف مدینه به نام «صریا» به دنیا آمد. مادرش کنیزی با فضیلت و پارسا بود که سمانه نام داشت.

تاملی در معنی و مفهوم «هادی» که معروف ترین لقب آن بزرگوار است، بسیاری از حقایق را روشن می سازد.

هدایت در کتب لغت دو معنای «ارائه طریق » و «رساندن به مقصد و مطلوب» را در بردارد. و معمولاًٌ در ارائه راه مطلوب و مثبت به کار می رود.

در فرهنگ قرآن و عترت هدایت و هادی، بار مفهومی و معنایی بسیار عمیق تر از رهنمای جغرافیایی دارد. شناخت راه، شناخت مقصد، شناخت امت و کاروانیان همراه، شناخت موانع و مشکلات مسیر، شناخت دزد ها و گردنه ها، ایجاد انگیزه برای حرکت، دمیدن روح استقامت در رهروان، حفظ اتحاد و هماهنگی کاروان، حمایت و حفاظت از جان و مال و حقوق کاروانیان وظیفه دلیل و رهنمای کاروان و بخشی از مفهوم «هادی» در فرهنگ اسلامی است.

امام هادی، حضرت علی بن محمد النقی و معروف به ابن الرضا(ع) خورشید نورافشانی بود که از سالهای 220ق تا سال 254 رسالت رهبری و هدایت امت بزرگ اسلامی را بر دوش داشت و حدود سی و چهار سال ناخدای کشتی اسلام در میان امواج وحشتناک عصر عباسی بود.

آن بزرگوار در تاریک ترین روزگار سلطه اشرار به زندگی بشریت نور و گرمی بخشید و در دشوارترین شرایط فرزندان پیامبر و قرآن را حمایت و سرپرستی کرد.

هادی آل محمد(ع) هم قبله را به خوبی می شناخت، هم قبیله را، هم مردم را، هم مردان ساحت سیاست را، او راه دست یابی به مقام قرب خدا را از اولیای او آموخته بود. از حیله ها و نیرنگ ها و مطامع و خواسته های دشمنان توحید و عدالت آگاه بود. او ضعف ها و کمبود ها و جهل و غفلت عمومی و بیماری انسانهای عصر خویش را به خوبی می شناخت . قربانیان بیماری های اجتماعی را می دید و از درد و رنج و مشکلات زندگی مردم می سوخت. پزشکی بود که با مریض به خوبی آشنا و مهربان بود. آفات و آسیب ها و خطرها و بیماری ها مسلمانان و نامسلمانان را به خوبی تشخیص می داد.

او در حدود چهل و یک سال زندگی و سی و چند سال رهبری، بر آسمان زندگی بشریت فروغ هدایت پاشید و خورشیدوار گمشدگان وادی غفلت و حیرت و گرفتاران کویر شرک و بیداد را رهایی بخشید. در روزگاری که جهل و غفلت عمومی از یک سو و شهوات و شبهات حکومتی از سوی دیگر، فضای زندگی را از ظلمت و ظلم پر کرده بود و به دست گرفتن شمعی کوچک هم، گناهی بزرگ تلقّی می شد، هادی امت، خورشیدوار بر آفاق زندگی بشریت تابیدن گرفت و بشریت مظلوم و حق طلب را از افتادن در پرتگاه هواپرستی و جهالت و چاهسار بیداد و کفر و شرک و نفاق مصون داشت.

انواع و ابعاد هدایت

هدایت در برابر شبکه جهانی شرک.

هدایت از میان امواج متراکم کفر.

هدایت در برابر دام و دانه منافقان و عالمان درباری.

هدایت در برابر سلطه سازمان یافته ظلم و بیدادگری.

هدایت در برابر طوفان و گردباد اختلافات فکری و فرهنگی.

هدایت امت نسبت به تأمین آبرومندانه نیازهای زندگی.

هدایت در برابر هجوم حمایت شده فساد اخلاقی.

هدایت در برابر وسوسه های درونی و نیازهای عزیزی.

و در یک سخن نجات بشریت از ظلمات به سوی نور، رسالتی سنگین و دشوار است، که همیشه بر دوش پیامبران الهی و رهبران آسمانی قرار داشته و دارد و این وظیفه الهی و قدسی در عصر سیاه متوکل عباسی بر دوش امام هادی(ع) قرار داشت.

هادیان الهی، از یک سو به هدایت و رهایی ملت ها می اندیشند، از سوی دیگر به هدایت دولت ها. هم به مردم فکر می کنند، هم به مردان صحنه سیاست و مدیریت . هم گروه های و اصناف اجتماعی را در مدّ نظر دارند. هم افراد و اشخاص را، هم به نسل حاضر می اندیشند و هم به اینده امت می نگرند.

برای آنان یک انسان هم مهم است و هدایت او با احیای بشریت برابری می کند. امنیت و عدالت و سلامت و سعادت، حق همه است، حقی که خداوند قرار داده است و امام مرزبان «حدود و حقوق الهی» است رهبری با این نگاه ـ که به «کرامت انسان» می اندیشد و پاسداری از حق و عدل را وظیفه خویش می داند و «عرفان الهی» و «اخلاق ملکوتی» را قلّه های پرواز جامعه می شناسد ـ دشوارترین مسئولیت است.

عصر هادوی

رهبری و امامت همیشه رسالتی سنگین است که آسمان و زمین و کوه ها از تحمل آن می گریزند و تنها فرزندان فاطمه و آموزش دیدگان مدرسه علوی(ع) با حول و قوه الهی می توانند، این بار امانت را بر دوش کشند. عصر امام هادی(ع) عصر دشواری است که نمرود ردای ابراهیم(ع) بر تن دارد و فرعون عصای موسی به دست گرفته است. ابوسفیان در جایگاه پیامبر نشسته و یزید ندای توحید و اخلاق بر می آورد. هدایت امت در این شرایط که اتحاد زر و زور و تزویر بر کرسی رهبری نشسته چقدر دشوار است.

عباسیان به بهانه وابستگی به پیامبر(ص) بر کرسی خلافت نشسته اند و خلافت و حکومت و دولت ابزاری برای بهره کشی از مردم و غارت «جان» و «مال» و «نوامیس» محرومان شده است. متوکل کاخهای متعدد می سازد، کاخ شاه، کاخ عروس، کاخ شبداز، کاخ بدیع، کاخ غربت، کاخ برج که هفتصد هزار دنیار فقط هزینه ساخت، کاخ برج شده است.[1]

متوکل دوازده هزار کنیز در کاخ خود دارد وقتی برای پسرش «عبدالله معتز» جشن ختنه سوران می گیرد فرشی با یکصد ذراع طول با عرض پنجاه ذراع آماده می شود، چهار هزار صندلی از طلا و مرصع به جواهر در تالار قصر می چیند و بیست میلیون درهم برای نثار بر سر خدام و حاشیه نشینان فراهم می اید و غارت بیت المال به اوج می رسد.[2]

میگساری و فسق و فجور و رقص و موزیک بر کاخ ها و درباریان حاکم است و فقر و شمشیر و توهین و تحقیر بر توده های مردم و بالاترین فشار ها و زندان و تبعید و فرار و اعدام و تعقیب علویان و فرزندان فاطمه(س) را تهدید می کند

متوکل، شخصی به نام عمر بن فرج رخّجی را والی مکه و مدینه کرده بود و او مردم را از هر گونه احسان و نیکی به آل ابوطالب منع می کرد و هر کس با انان مهربانی می کرد، مورد تعقیب و آزار قرار می گرفت. به حدّی کار بر بانوان علوی سخت شد که لباس درستی نداشتند که در آن نماز بخوانند. تنها یک پیراهن مناسب برای نماز در دست آنان بود که به نوبت در آن نماز می خواندند. ولی پس از نماز آن را در می آوردند و به همان جامه های کهنه و بدون جامه به چرخ ریسی می پرداختند.[3]

در این دوران سخت جاهلیت عباسیان ـ روزگار متوکل ـ دوباره دنیا بر مدار کفر و مراد جور می گردد.

شمشیرهای دفاع از اسلام و اهل بیت(ع) شکسته، و حلقوم ها بریده و دارها برچیده و خون ها شسته اند. و بر مزارآباد شهیدان و قبرستان سرد و ساکت زندگان، شب سیاه هراس و خفقان سایه افکنده و وای جغدی هم به گوش نمی رسد.

جاهلیت جدید عصر بنی عباس، سیاه تر و وحشی تر و سنگین تر از طغیان طاغوت های اموی است در این فضای سرد و یاس و طوفان بیم و هراس، باز هم مردی از مدینه النبی(ص) تا بغداد و سامرا، مشعل امید و روشنایی و بیداری و قیام و آزادی در دست دارد. او امام هادی(ع) است ک ردای پیامبر بر دوش و فریاد علی و فاطمه(س) در گلو و دانش قرآن در سینه و عشق و آزادی مسلمانان در سر، چه کسی جز او می تواند در برابر اقتدار کفر و بیداد و جاذبه های فسق و فجور از فریاد قرآن و آزادی انسان حمایت کند.

رسالت برزگ

رسالت بزرگ پاسداری از همه ارزش ها در برابر هجوم بی مرز بر دوش فرزند رشید امام جواد(ع) و نوه خورشید خراسان، ابن الرضا(ع)، حضرت امام هادی(ع) است.

پاسداری از کتاب هدایت و نور،

پاسداری از فطرت سلیم و پاک انسانی،

پاسداری از نیروی عقل و خردورزی،

پاسداری از میراث گرانبهای حدیث نبوی(ص)

پاسداری از رهنمودها و دستاوردهای اوصیای پیشین رسول خدا(ص) و انتقال کامل این معارف به جامعه برنامه زندگی امام هادی(ع) است.

امام نقش رساندن پیام قرآن به گوش عصرها و نسل ها را بر عهده دارد، ولی در میان هلهله مستانه و طبل و کرنای ارتش خونریز متوکل و موسیقی مدام خنیانگران و رقاصگان و چشن و پایکوبی و بازی ها، مسابقات و جشن های هزار و یک شب عباسیان، چگونه قرآن تلاوت کند و در کجا تفسیر قرآن بگوید و چگونه جامعه را به شناخت و احیای سنت های نبوی فراخواند.

امام از هشت سالگی رسالت بزرگ رهبری امت را بر دوش گرفته است، ولی از همان آغاز به بهانه تربیت و آموزش در خانه ای در صریا اطراف مدینه تا حدود 13 سالگی تحت نظر قرار می گیرد و سپس در تبعید گاه سامرا 20 سال رایت نورانی امامت را برافراشته نگه می دارد.

ده سال با معتصم برادر مأمون.

ه سال در عصر واثق پسر معتصم.

و حدود 16 سال با متوکل ـ دژخیم ترین غدّه بدخیم در روزگار امام.

6 ماه با منتصر پسر متوکل

4 سال با مستعین پسر عموی منتصر

و 3 سال با معتز پسر متوکل معاصر است.

ویژه نامه امام هادی(ع) که حرفی از هزاران و قطره ای از اقیانوس ارزش ها، اندیشه ها، و اخلاق و رفتار آن بزرگوار است به همین امید فراهم آمد که ما را بیشتر با سیمای آسمانی او آشنا کند و در هجوم تاتاروار مغول های غربی و مزدوران انگلیس و آمریکا به مرقد پاک پیشوایان سامرا، دفاعی فرهنگی از آفتاب سامرا باشد.

صلوات بر امام هادی(ع)

«بارالها! بر علی بن محمد (امام هادی) درود فرست.

او که جانشین اوصیای پیامبر(ص) و پیشوای پارسایان است.

و جایگزین رهبران دین و حجت بر تمام آفریدگان.

بارالها! همانگونه که او را نوری قرار دادی تا مؤمنان از او فروغ بگیرند. او به پاداش بزرگ تو بشارت داد و از کیفر تو مردم را بر حذر داشت و ایات تو را یادآور گردید، حلال تو را حلال دانست و حرام تو را حرام شمرد. آئین تو و واجبات تو را روشن کرد و مردم را به عبادت تو برانگیخت. و به طاعت تو فرمان داد و از معصیت تو بازداشت.

خدایا! بر او درود فرست برترین درودی که بر هر کدام از اولیای خودت و ذرّیه پیامبرانت می فرستی ای معبود جهانیان».

در این صلوات که از امام حسن عسکری(ع) درباره هر کدام از چهارده معصوم نقل شده درباره امام هادی(ع) چنین آمده است:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَصِیِّ الْأَوْصِیآءِ، وَاِمامِ الْأَتْقِیآءِ،وَخَلَفِ اَئِمَّةِ الدّینِ، وَالْحُجَّةِ عَلَی الْخَلائِقِ اَجْمَعینَ، اَللّهُمَّ کَماجَعَلْتَهُ نوُراً یَسْتَضیی ُ بِهِ الْمُؤْمِنوُنَ فَبَشَّرَ بِالْجَزیلِ مِنْ ثَوابِکَ، وَاَنْذَرَ بِالْأَلیمِ مِنْ عِقابِکَ، وَحَذَّرَ بَاْسَکَ، وَذَکَّرَ بِآیاتِکَ، وَاَحَلَّ حَلالَکَ، وَحَرَّمَ حَرامَکَ، وَبَیَّنَ شَرایِعَکَ وَفَرایِضَکَ، وَحَضَّ عَلی عِبادَتِکَ، وَاَمَرَ بِطاعَتِکَ، وَنَهی عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَصَلِّ عَلَیْهِ اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیآئِکَ، وَذُرِّیَّةِ اَنْبِیآئِکَ، یا اِلهَ الْعالَمینَ.

پی نوشت ها

[1] . سیره پیشوایان، ص593.

[2] . همان، ص594.

[3] . تتمة المنتهی، ص323.

سيماي جوان از نگاه پيامبر اعظم (ص)

ده چراغ براي هدايت

رسول اكرم (ص ) مي فرمايند :

  1. خداوند به وجود جوان اهل عبادت بر فرشتگان مباهات مي كند و مي فرمايد : بنده مرا ببينيد به خاطر من چگونه از لذت جسماني خويش گذشته است .
  2. برتري جواني كه در جواني خدا را عبادت مي كند ، بر پيري كه پس از پير شدن به عبادت مي پردازد ، ماند پيامبران نسبت به ديگرن است .
  3. خدا ، جواني را مي پسند كه جواني خود را در اطاعت خدا به سر كند .
  4. خدا را فرشته اي است كه هر شب از عرش فرود آيد و ندا در دهد : اي بيست ساله ها جهد كنيد و تلاش بورزيد .
  5. هيچ چيز پيش خدا محبوب تر و دوست داشتني تز از جوان توبه كار نيست .
  6. جوان كريم و خوش خلق پيش خداوند سبحان ، محبوب تر است از پير عابدي كه بخيل و بد خلق باشد .
  7. هيچ جواني به خاطر پيري به او احترام نكرد  مگر اين كه خدا كسي را از پيش آماده كرد تا آن جوان را هنگام پيري گرامي دارد و احترام كند .
  8. هيچ جواني در ابتداي جوني ازدواج نمي كند مگر اين كه با كار نيك خود ، ناله ابليس را در مي آورد ، چناچه فرياد كشد واي بر من واي بر من ، اين جوان دو سوم دين خود را از گزند من در امان داشت ، بعد پيامبر (ص) اضافه نمودند : پس لازم است در يك سوم باقي مانده خويشتن را پارسا باشد .
  9. اي اباذر هيچ جواني به خاطر خدا از دنيا و سرگرمي هاي آن روي نگرداند و جواني خويش را در طاعت خدا پر نكند ، مگر اين كه خداوند پاداش انسان هاي بسيار راستگو را عطا فرمايد .
  10. هر كس در جواني به دانش اندوزي بپردازد ، مانند اين است كه در سنگ چيزي نوشته شود و هر كس در بزرگي (پيري) دانش آموزد مانند اين است كه بر روي آب چيزي نوشته شود زود از بين مي رود و فراموش مي شود .

                                                                  منبع : سيره پيامبر اعظم (ص)

زکات

پیشگفتار

آن هنگام که آیه زکات بر پیام آور وحی صلی الله علیه و آله نازل شد، به منادی فرمان داد تا میان مسلمانان ندا برآورد:

«أیّها المسلمون! زَکّوا أموالَکُم تُقبَلَ صَلَواتُکُم»(1)

«ای مسلمانان! زکات داراییهای خویش را بدهید تا نمازتان پذیره حق شود.»

این ندا، ندایی وحیانی بود بر ارزش و اهمیت زکات و همه آنچه مربوط به آن است در عرض زمین و در طول زمان.

آنچه ما در پی آورده ایم، احکام زکات طبق فتاوا و نظریات مرجع کم نظیر شیعه و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی قدس سره است تا ما نیز بتوانیم به ندای آن وحیانی مرد لبیکی گفته باشیم.

چون هدفمان آشناییِ بیش تر با احکام زکات و دریافت کلی از آن بوده است و می خواسته ایم دراز دامن هم سخن نگفته باشیم، از یادکردِ فتاوا و نظریات مراجع بزرگوار دیگر پرهیخته ایم.

از این رو هر مقلّدی برای عمل به احکام زکات، نه فقط شایسته که بایسته است به فتاوا و نظریات مرجع تقلید خویش نیز مراجعه کند و سپس آنها را به کار گیرد.

موارد وجوب زکات

زکات بر نُه چیز واجب است:

اول: گندم؛

دوم: جو؛

سوم: خرما؛

چهارم: کشمش؛

پنجم: طلا؛

ششم: نقره؛

هفتم: شتر؛

هشتم: گاو؛

نهم: گوسفند.

اگر کسی مالک یکی از این نُه چیز باشد، با شرایطی که بعدا گفته می شود، باید مقداری را که معین شده به یکی از مصرفهایی که دستور داده اند برساند.

توضیح المسائل، مسئله 1853

تذکر: سُلْت که دانه ای است به نرمی گندم و خاصیت جو دارد خمس ندارد، ولی عَلْس که مثل گندم است و خوراک مردمان صنعا می باشد زکاتش بنا بر احتیاط واجب باید داده شود.توضیح المسائل، مسئله 1854

شرایط وجوب زکات

شرایط واجب شدن زکات بر دو نوعند:

الف) شرایط زکات دهندگان

کسانی که زکات بر آنان واجب است باید دارای شرایط زیر باشند:

1. بلوغ

بنابر این، بر افراد نابالغ زکات واجب نیست، و در مواردی که گذشتِ یک سال در پرداخت زکات شرط است، بلوغ از آغاز سال معتبر است، و در غیر آن موارد، انسان باید قبل از زمان تعلق گرفتن زکات بالغ باشد.تحریرالوسیله، ج 1، ص 312، احدُها

یادسپاری: اگر مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بین سال بالغ شود، زکات بر او واجب نیست.توضیح المسائل، مسئله 1857

2. عقل

پس زکات بر کسی که مجنون است واجب نیست، و در مواردی که گذشتِ سال در پرداخت زکات شرط است باید در تمام سال عاقل باشد؛ و در غیر آن موارد، قبل از زمان تعلق زکات، داشتن عقل معتبر است.تحریرالوسیله، ج 1، ص 312، ثانیها

3. آزادی

بنابر این، بر کسی که بنده دیگری است زکات واجب نیست؛ اگر چه مالک شدن «بنده» را قبول داشته باشیم.تحریرالوسیله، ج 1، ص 312، ثالثها

4. مالکیت

پس بر مالی که بخشیده یا قرض داده شده، زکات واجب نیست، مگر بعد از پس گرفتن آنها.

همچنین در مالی که وصیت شده، زکات واجب نیست؛ مگر بعد از فوت وصیت کننده و قبول وصیت از سوی وصیت شونده؛ زیرا قبول وصیت در تحقق ملک برای شخصی که برایش وصیت شده بنا بر اقوا معتبر است.

تحریرالوسیله، ج 1، ص 312، رابعها

5. امکان تصرف کامل در مال

بنابر این در مال وقفی ـ اگر چه وقف خاص باشد ـ و اموال رهنی و مالی که به سرقت رفته، یا در زمین پنهان است و جای آن فراموش شده، یا گم شده است و همچنین مالی که در دریا افتاده و یا از غایبی به ارث رسیده و هنوز به دست وی یا وکیلش نرسیده و یا در مال قرضی، اگر چه امکان دریافت آن از بدهکار باشد، زکات واجب نیست.

تحریرالوسیله، ج 1، ص 313، خامسها

زکات در صورتی واجب می شود که مال به مقدار نصاب که بعدا گفته می شود برسد و مالک آن بالغ و عاقل و آزاد باشد و بتواند در آن مال تصرف کند.

توضیح المسائل، مسئله 1855

یادسپاری: در مواردی که گذشتِ سال در پرداخت زکات شرط است باید امکان تصرف کامل در تمام دوازده ماه باشد.

بنابر این، اگر امکان تصرف کامل در بین سال پیدا شود و سپس [بعد از مدتی] از بین برود، آن سال به حساب نمی آید و احتیاج به سال جدید دارد. در آن مواردی که گذشتن سال معتبر نیست، امکان تصرف کامل در زمان تعلق زکات محل تأمل و اشکال است، اگر چه اقوا آن است که آن را معتبر بدانیم.تحریرالوسیله ج 1، ص 313، م 3

ب) شرایط موارد زکات

اول: شرایط زکات غلات

برای زکات غلات (گندم، جو، خرما و کشمش) دو شرط وجود دارد:

1. مالک بودن زراعت ـ اگر از زراعت است ـ یا انتقال زراعت یا محصول (با درخت یا بدون آن) در ملک شخص، قبل از تعلق زکات.تحریرالوسیله، ج 1، ص 326، الامر الثانی

2. رسیدن به مقدار نصاب. زکات گندم و جو و خرما و کشمش وقتی واجب می شود که به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها 288 من تبریز و 45 مثقال کم است که 207/847 کیلو گرم می شود.توضیح المسائل، مسئله 1864

یادسپاری: زکات گندم و جو وقتی واجب می شود که به آنها گندم و جو گفته شود. و زکات کشمش بنابر احتیاط وقتی واجب می شود که غوره است و موقعی هم که خرما قدری خشک شد که به آن تمر می گویند زکات آن واجب می شود، ولی وقت دادن زکات در گندم و جو موقع خرمن شدن و جدا کردن کاه آنها و در خرما و کشمش موقعی است که خشک شده باشند.توضیح المسائل، مسئله 1858

دوم: شرایط زکات طلا و نقره

برای زکات طلا و نقره سه شرط وجود دارد:

1. مسکوک بودن.

زکات طلا و نقره در صورتی واجب می شود که آن را سکه زده باشند و معامله با آن رواج داشته باشد، و اگر سکه آن از بین هم رفته باشد، باید زکات آن را بدهند.توضیح المسائل، مسئله 1899

یادسپاری: طلا و نقره سکه داری که زنها برای زینت به کار می برند، زکات ندارد.

توضیح المسائل، مسئله 1900

2. گذشتِ سال.

بعد از آنکه انسان دوازده ماه مالکِ... طلا و نقره بود باید زکات آن را بدهد، ولی از اول ماه دوازدهم نمی تواند طوری در مال تصرف کند که مال از بین برود و اگر تصرف کند ضامن است، و چنانچه در ماه دوازدهم بدون اختیارِ او بعضی از شرطهای زکات از بین برود زکات بر او واجب نیست.توضیح المسائل، مسئله 1856

3. رسیدن به مقدار نصاب.

زکات طلا و نقره وقتی واجب می شود که به مقدار نصاب برسند.

نصاب طلا

طلا دو نصاب دارد: نصاب اول آن بیست مثقال شرعی است که هر مثقال آن 18 نخود است.

پس وقتی طلا به بیست مثقال شرعی که پانزده مثقال معمولی است برسد، اگر شرایط دیگر را هم که گفته شده داشته باشد، انسان باید چهل یک آن را که نُه نخود می شود از بابت زکات بدهد و اگر به این مقدار نرسد زکات آن واجب نیست.

نصاب دوم آن چهار مثقال شرعی است که سه مثقال معمولی می شود؛ یعنی اگر سه مثقال به پانزده مثقال اضافه شود؛ باید زکات تمام 18 مثقال را از قرار چهل یک بدهد و زیادی آن زکات ندارد. همچنین است هر چه بالا رود؛ یعنی اگر سه مثقال اضافه شود، باید زکات تمام آنها را بدهد و اگر کم تر اضافه شود مقداری که اضافه شده زکات ندارد.توضیح المسائل، مسئله 1896

نصاب نقره

نقره دو نصاب دارد: نصاب اول آن 105 مثقال معمولی است که اگر نقره به 105 مثقال برسد و شرایط دیگر را هم که گفته شد داشته باشد، انسان باید چهل یک آن را که 2 مثقال و 15 نخود است از بابت زکات بدهد و اگر به این مقدار نرسد زکات آن واجب نیست.

نصاب دوم آن 21 مثقال است؛ یعنی اگر 21 مثقال به 105 مثقال اضافه شود، باید زکات تمام 126 مثقال را به طوری که گفته شد بدهد. و اگر کمتر از 21 مثقال اضافه شود، فقط باید زکات 105 مثقال آن را بدهد و زیادی آن زکات ندارد. همچنین است هر چه بالا رود؛ یعنی اگر 21 مثقال اضافه شود، باید زکات تمام آنها را بدهد، و اگر کم تر اضافه شود مقداری که اضافه شده و کم تر از 21 مثقال است زکات ندارد.

بنابر این اگر انسان چهل یک هر چه طلا و نقره دارد را بدهد، زکاتی را که بر او واجب بوده داده و گاهی هم بیش تر از مقدار واجب داده است؛ مثلاً کسی که 110 مثقال نقره دارد، اگر چهل یک آن را بدهد، زکات 105 مثقال آن را که واجب بوده داده و مقداری هم برای 5 مثقال آن داده که واجب نبوده است.توضیح المسائل، مسئله 1897

زکات سکه طلا

1. آیا زکات به سکه های طلایی که به عنوان هدیه به شخصی داده اند تعلق می گیرد و در صورت تعلق گرفتن به چه کسی باید داد، مثلاً می شود به حساب جبهه جنگ یا دولت واریز کرد؟ آیا زکات سالهای گذشته را نیز باید داد یا نه؟

باسمه تعالی ـ اگر شرایط وجوب زکات در آن جمع باشد و به حدّ نصاب برسد زکات دارد. و تا نصاب باقی است، برای هر سال جداگانه زکات دارد و صرف آن برای جبهه مانع ندارد.

استفتائات، ج 1، ص 340، س 3

2. جوانی هستم که به واسطه بیماری مادر زادی قادر به حرکت نمی باشم و با برادرها و خواهر و مادرم زندگی می کنم. در حدود یک سال است که پول خود را سکه طلا خریده تا وقت گران شدن طلا، آن را بفروشم و از این طریق کاری کرده باشم. شنیده ام این عمل طبق شرع اسلام نبوده و داشتن طلا برای مرد صحیح نیست، لطفا مرا راهنمایی فرمایید.

باسمه تعالی ـ اشکال ندارد، ولی اگر یک سال طلای سکه دار باقی بماند و به حد نصاب باشد علاوه بر خمس درآمد، زکات هم واجب است به شرط آنکه پس از ادای خمس واجب، نصاب باقی باشد.استفتائات، ج 1، ص 341، س 4

سوم: شرایط زکات دام

برای زکات دام (شتر و گاو و گوسفند) چهار شرط وجود دارد:

1. گذشتِ سال

بعد از آن که انسان دوازده ماه مالک گاو و گوسفند و شتر... بود باید زکات آن را بدهد. ولی از اول ماه دوازدهم نمی تواند طوری در مال تصرف کند که مال از بین برود و اگر تصرف کند ضامن است. و چنانچه در ماه دوازدهم بدون اختیارِ او، بعضی از شرطهای زکات از بین برود زکات بر او واجب نیست.توضیح المسائل، مسئله 1856

2. چریدن

یعنی آن که دام در تمام سال از علف بیابان بچرد؛ پس اگر تمام سال یا مقداری از آن را از علف چیده شده، یا از زراعتی که ملک مالک یا ملک کس دیگر است بچرد زکات ندارد.

ولی اگر در تمام سال یک روز یا دو روز از علف مالک بخورد، بنابر احتیاط زکات آن واجب می باشد.با استفاده از: توضیح المسائل، مسئله 1908

3. بی کار بودن حیوان

یعنی آن که حیوان در تمام سال بی کار باشد و اگر در تمام سال یکی دو روز کار کرده باشد، زکات آن واجب است.با استفاده از: توضیح المسائل، مسئله 1908

4. رسیدن به مقدار نصاب

زکات شتر و گاو و گوسفند وقتی واجب می شود که تعداد آنها به حد نصاب برسند که در زیر به آنها اشاره می کنیم.

نصاب شتر

شتر دوازده نصاب دارد:

اول. پنج شتر و زکات آن یک گوسفند است و تا شماره شتر به این مقدار نرسد زکات ندارد؛

دوم. ده شتر و زکات آن دو گوسفند است؛

سوم. پانزده شتر و زکات آن سه گوسفند است؛

چهارم. بیست شتر و زکات آن چهار گوسفند است؛

پنجم. بیست و پنج شتر و زکات آن پنج گوسفند است؛

ششم. بیست و شش شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال دوم شده باشد؛

هفتم. سی و شش شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال سوم شده باشد؛

هشتم. چهل و شش شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال چهارم شده باشد؛

نهم: شصت و یک شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال پنجم شده باشد؛

دهم: هفتاد و شش شتر و زکات آن دو شتر است که داخل سال سوم شده باشد؛

یازدهم: نود و یک شتر و زکات آن دو شتر است که داخل سال چهارم شده باشد؛

دوازدهم: صد و بیست و یک شتر و بالاتر از آن است که باید یا چهل تا چهل تا حساب کند و برای هر چهل تا یک شتر بدهد که داخل سال سوم شده باشد، یا پنجاه تا پنجاه تا حساب کند و برای هر پنجاه تا یک شتر بدهد که داخل سال چهارم شده باشد و یا با چهل و پنجاه حساب کند ولی در هر صورت باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند؛ یا اگر چیزی باقی می ماند، از نُه تا بیش تر نباشد؛ مثلاً اگر 140 شتر دارد، باید برای صد تا، دو شتر که داخل سال چهارم شده و برای چهل تا، یک شتر ماده ای که داخل سال سوم شده باشد، بدهد.

یادسپاری: زکات مابین دو نصاب واجب نیست؛ پس اگر شماره شترهایی که دارد از نصاب اول که پنج است بگذرد، تا به نصاب دوم که ده تا است نرسیده فقط باید زکات پنج تای آن را بدهد، و همچنین است در نصابهای بعد.توضیح المسائل، مسئله 1911

اگر انسان برای شتر و گاو و گوسفند خود چراگاهی را که کسی نکاشته بخرد، یا اجاره کند، یا برای چراندن در آن باج بدهد، باید زکات را بدهد.توضیح المسائل، مسئله 1909

نصاب گاو

گاو دو نصاب دارد: نصاب اول آن، سی تا است که وقتی شماره گاو به سی رسید، اگر شرایطی را که گفته شد داشته باشد، انسان باید یک گوساله که داخل سال دوم شده را از بابت زکات بدهد.

نصاب دوم آن چهل است و زکات آن یک گوساله ماده است که داخل سال سوم شده باشد.

زکات مابین سی و چهل واجب نیست؛ مثلاً کسی که سی و نه گاو دارد فقط باید زکات سی تای آنها را بدهد.

نیز اگر از چهل گاو زیادتر داشته باشد تا به شصت نرسیده، فقط باید زکات چهل تای آن را بدهد. و بعد از آنکه به شصت رسید، چون دو برابر نصاب اول را دارد، باید دو گوساله که داخل سال دوم شده باشد بدهد.

همچنین هر چه بالا رود، باید آن را به دستوری که گفته شد بدهد؛ ولی باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند، یا اگر چیزی باقی می ماند از نُه تا بیش تر نباشد؛ مثلاً اگر هفتاد گاو دارد باید به حساب سی و چهل حساب کند و برای سی تای آن زکات سی تا و برای چهل تای آن زکات چهل تا را بدهد؛ چون اگر به حساب سی تا حساب کند ده تا زکات نداده می ماند.توضیح المسائل، مسئله 1912

نصاب گوسفند

گوسفند پنج نصاب دارد:

اول: چهل و زکات آن یک گوسفند است و تا گوسفند به چهل نرسد زکات ندارد؛

دوم: صد و بیست و یک و زکات آن دو گوسفند است؛

سوم: دویست و یک و زکات آن سه گوسفند است؛

چهارم: سیصد و یک و زکات آن بنابر احتیاط واجب چهار گوسفند است؛

پنجم: چهارصد و بالاتر که باید آنها را صد تا صد تا حساب کند و برای هر صد تا یک گوسفند بدهد.

لازم نیست زکات را از خود گوسفندها بدهد، بلکه اگر گوسفند دیگری بدهد، یا مطابق قیمت گوسفند پول بدهد کافی است. ولی اگر بخواهد جنس دیگر بدهد، در صورتی بی اشکال است که برای فقرا بهتر باشد؛ اگر چه لازم نیست.

توضیح المسائل، مسئله 1913

یادسپاری: زکات مابین دو نصاب واجب نیست؛ پس اگر شماره گوسفندهای کسی از نصاب اول که چهل است بیش تر باشد تا به نصاب دوم که صد و بیست و یک است نرسیده، فقط باید زکات چهل تای آن را بدهد و زیادی آن زکات ندارد و همچنین است در نصابهای بعد.توضیح المسائل، مسئله 1914

مصرف زکات

انسان می تواند زکات را در هشت مورد مصرف کند:

اول: فقیر. و آن کسی است که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد، و کسی که صنعت یا ملک یا سرمایه ای دارد که می تواند مخارج سال خود را بگذراند فقیر نیست.

دوم: مسکین. و آن کسی است که از فقیر سخت تر می گذراند.

سوم: کسی که از طرف امام علیه السلام یا نایب امام مأمور است که زکات را جمع و نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام علیه السلام یا نایب امام یا فقرا برساند.

چهارم: کافرهایی که اگر زکات به آنان بدهند به دین اسلام مایل می شوند، یا در جنگ به مسلمانان کمک می کنند.

پنجم: خریداری بنده ها و آزاد کردن آنان.

ششم: بدهکاری که نمی تواند قرض خود را بدهد.

هفتم: سبیل الله. یعنی کاری که مانند ساختن مسجد منفعت عمومی دینی دارد، یا مثل ساختن پل و اصلاح راه که نفعش به عموم مسلمانان می رسد و آنچه برای اسلام نفع داشته باشد.

هشتم: ابن السبیل. یعنی مسافری که در سفر درمانده شده است.

توضیح المسائل، م 1925

توضیحات

1. احتیاط واجب آن است که فقیر و مسکین بیش تر از مخارج سال خود و عیالاتش را از زکات نگیرد؛ و اگر مقداری پول یا جنس دارد، فقط به اندازه کسری مخارج یک سالش زکات بگیرد.توضیح المسائل، م 1926

2. صنعتگر یا مالک یا تاجری که درآمد او از مخارج سالش کم تر است، می تواند برای کسری مخارجش زکات بگیرد؛ و لازم نیست ابزار کار یا ملک یا سرمایه خود را به مصرف مخارج برساند.توضیح المسائل، م 1928

3. چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر می دهد لازم نیست به او بگوید که زکات است. بلکه اگر فقیر خجالت بکشد، مستحب است به طوری که دروغ نشود به اسم پیشکش بدهد؛ ولی باید قصد زکات نماید.توضیح المسائل، م 1935

4. کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد، اگر چه مخارج سال خود را داشته باشد، می تواند برای دادن قرض خود زکات بگیرد. ولی باید مالی را که قرض کرده در معصیت خرج نکرده باشد، یا اگر در معصیت خرج کرده، از آن معصیت توبه کرده باشد؛ که در این صورت از سهم فقرا می شود به او داد.توضیح المسائل، م 1937

5. مسافری که خرجی او تمام شده، یا مَرکبش از کار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصیت نباشد و نتواند با قرض کردن یا فروختن چیزی خود را به مقصد برساند، اگر چه در وطن خود فقیر نباشد می تواند زکات بگیرد.

ولی اگر بتواند در جای دیگر با قرض کردن یا فروختن چیزی مخارج سفر خود را فراهم کند، فقط به مقداری که به آنجا برسد می تواند زکات بگیرد.توضیح المسائل، م 1940

مصرف زکات به وسیله خود انسان

آیا شخص مُکلّف می تواند خودش حساب خمس و زکاتش را بکند و طبق مصارفی که در رساله ذکر شده است به مصرف برساند؟

باسمه تعالی ـ در زکات مانع ندارد، ولی در خمس باید اجازه بگیرد.استفتاء

شرایط مستحقان زکات

مستحقان یا گیرندگان زکات باید واجد شرایط زیر باشند:

اول: کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر از راه شرعی شیعه بودن کسی ثابت شود و به او زکات بدهد و زکات تلف شود بعد معلوم شود شیعه نبوده لازم نیست دوباره زکات بدهد.توضیح المسائل، م 1942

دوم: به کسی که معصیت کبیره را آشکارا به جا می آورد، احتیاط واجب آن است که زکات ندهند.توضیح المسائل، م 1946

سوم: انسان نمی تواند مخارج کسانی را که مثل اولاد خرجشان بر او واجب است از زکات بدهد، ولی دیگران می توانند به آنان زکات بدهند.توضیح المسائل، م 1948

چهارم: سید نمی تواند از غیر سید زکات بگیرد، ولی اگر خمس و سایر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و از گرفتن زکات ناچار باشد، می تواند از غیر سید زکات بگیرد. ولی احتیاط واجب آن است که اگر ممکن باشد فقط به مقداری که برای مخارج روزانه اش ناچار است، بگیرد.توضیح المسائل، م 1955

یادآوری

1. به فقیری که گدایی می کند می شود زکات داد، ولی به کسی که زکات را در معصیت مصرف می کند، نمی شود زکات داد.توضیح المسائل، م 1945

2. اگر انسان زکات را به پسرش بدهد که خرج زن و نوکر و کُلفت خود نماید، اشکال ندارد.توضیح المسائل، م 1949

3. به کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد، اگر چه مخارج او بر انسان واجب باشد می شود زکات داد.

ولی اگر زن برای خرجی خودش قرض کرده باشد شوهر نمی تواند بدهی او را از زکات بدهد، بلکه اگر کس دیگری هم که مخارج او بر انسان واجب است برای خرجی خود قرض کند احتیاط واجب آن است که بدهی او را از زکات ندهد.توضیح المسائل، م 1947

4. اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.توضیح المسائل، م 1950

5. پدر می تواند به پسرش زکات بدهد که برای خود زن بگیرد؛ پسر هم می تواند برای آنکه پدرش زند بگیرد زکات خود را به او بدهد.توضیح المسائل، م 1951

6. به کسی که معلوم نیست سید است یا نه، می شود زکات داد.

توضیح المسائل، م 1956

زمان پرداخت زکات

1. موقعی که گندم و جو را از کاه جدا می کنند و موقع خشک شدن خرما و انگور، انسان باید زکات آنها را به فقیر بدهد؛ یا از مال خود جدا کند.

زکات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه دوازدهم باید به فقیر بدهد، یا از مال خود جدا نماید. ولی بعد از جدا کردن اگر منتظر فقیر معیّنی باشد، یا بخواهد به فقیری بدهد که از جهتی برتری دارد می تواند زکات را به انتظار او و لو تا چند ماه نگه دارد.توضیح المسائل، م 1961

2. بعد از جدا کردن زکات لازم نیست فورا آن را به مستحق بدهد، ولی اگر به کسی که می شود زکات داد دسترسی دارد احتیاط مستحب آن است که دادن زکات را تأخیر نیندازد.توضیح المسائل، م 1962

3. کسی که می تواند زکات را به مستحق برساند، اگر ندهد و به واسطه کوتاهی او از بین برود، باید عوض آن را بدهد.توضیح المسائل، م 1963

4. کسی که می تواند زکات را به مستحق برساند، اگر زکات را ندهد و بدون آنکه در نگهداری آن کوتاهی کند از بین برود، چنانچه دادن زکات را به قدری تأخیر انداخته که نمی گویند فورا داده است، باید عوض آن را بدهد و اگر به این مقدار تأخیر نینداخته، مثلاً دو سه ساعت تأخیر انداخته و در همان دو سه ساعت تلف شده، در صورتی که مستحق حاضر نبوده چیزی بر او واجب نیست و اگر مستحق حاضر بوده، بنا بر احتیاط واجب باید عوض آن را بدهد.توضیح المسائل، م 1964

مسائل متفرقه

1. اگر زکات را از خود مال کنار بگذارد، می تواند در بقیه آن تصرف کند. و اگر از مال دیگرش کنار بگذارد، می تواند در تمام مال تصرف نماید.توضیح المسائل، م 1965

2. انسان نمی تواند زکات را که کنار گذاشته برای خود بردارد و چیز دیگری به جای آن بگذارد.توضیح المسائل، م 1966

3. اگر از زکاتی که کنار گذاشته منفعتی ببرد، مثلاً گوسفندی که برای زکات گذاشته برّه بیاورد، مال فقیر است.توضیح المسائل، م 1967

4. اجرتِ وزن کردن و پیمانه نمودن گندم و جو و کشمش و خرمایی که برای زکات می دهد با خود اوست.توضیح المسائل، م 1977

5. اگر شک کند زکاتی را که بر او واجب بوده داده یا نه؛ باید زکات را بدهد، هر چند شک او برای زکاتِ سالهای پیش باشد.توضیح المسائل، م 1980

6. انسان می تواند از زکات، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.توضیح المسائل، م 1982

7. کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند؛ چنانچه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد می شود به او زکات داد. و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.

توضیح المسائل، م 1990

نکته اخلاقی: بهتر است زکات را آشکار و صدقه مستحبی را مخفی بدهند.

توضیح المسائل، م 1974

نیت زکات

انسان باید زکات را به قصد قربت؛ یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نیت معین کند که آنچه را می دهد زکات مال است، یا زکات فطره؛ ولی اگر مثلاً زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نیست معین کند چیزی را که می دهد زکات گندم است یا زکات جو.توضیح المسائل، م 1957

گرفتن وکیل برای پرداخت زکات

اگر کسی را وکیل کند که زکات مال او را بدهد، چنانچه وکیل وقتی که زکات را به فقیر می دهد، از طرف مالک نیّت زکات کند کافی است.توضیح المسائل، م 1959

پولی را که برای وجوه شرعیه جدا و تعیین شده جآیاج می توان آن را مصرف نمود یا با پول دیگری عوض کرد؟

باسمه تعالی ـ مانع ندارد و به جدا کردن تعیین نمی شود، مگر در زکات که با جدا کردن متعین می شود و نباید در آن تصرف کرد.استفتائات، ج 1، ص 344، س 16

1 ـ وسائل الشیعه، ج 6، ص 3.


منبع:

پدیدآورنده: عین ـ کوثر

کالری ها


ماده غذائی مقدار کالری
آب سیب یک لیوان 90
آب نارنج یک قاشق 4
آبغوره 100گرم 20
آجیل یک لیوان 750
آجیل درهم 100گرم 650
آرد ذرت 100 گرم 370
آرد گندم 100 گرم 360
آلبالو ( کمپوت) 100 گرم 90
آلبالو با هسته 100گرم 60
آلبالو با هسته یک لیوان 60
انجیر یک عدد 20
انجیر (تازه) 100گرم 60
انجیر خشک 100گرم 270
انگور 100گرم 80
انگور(آب) 100گرم 90
بادام بوداده 100گرم 666
بادام بونداده 100گرم 660
بادام درشت یک عدد 10
بادام زمینی بی پوست 100گرم 560
بادمجان 100گرم 17
برنج پخته یک کفگیر 250
بستنی 100گرم 190
به 100گرم 30
بیسکویت 100گرم 330
بیفتیک 100گرم 300
پاچه بدون چربی 100گرم 130
پرتغال 100گرم 35
پرتغال (آب) یک لیوان 110
پسته یک دانه 8
پسته با پوست 100گرم 340
تخم کدو 100گرم 600
تخم مرغ (زرده تنها) یک عدد 50
تخم مرغ (سفیده تنها) یک عدد 20
تخم مرغ آب پز یک عدد 70
تخم مرغ متوسط یک عدد 70
تخم مرغ نیمرو یک عدد 130
تخم هندوانه 100گرم 590
ترب 100گرم 25
تربچه یک عدد 2
ترخون 100گرم 45
جگر سفید 100گرم 160
جگر مرغ 20 گرم 30
جگر مرغ خام 100گرم 125
جگر یک سیخ 100گرم 80
جو 100گرم 350
چاشنی مایونز 100گرم 720
چای تلخ یک لیوان 0
چای شیرین (4حبه قند) یک لیوان 40
چغندر آب پز 100گرم 35
چغندر خام 100گرم 45
خرما یک عدد 20
خرما با هسته 100گرم 240
خرما یک فنجان 100گرم 505
خرمالو یک عدد 80
خرمای تازه 100گرم 140
خرمای خشک 100گرم 310
خیار 100گرم 15
خیار شور 100گرم 12
دانه آفتابگردان 100گرم 300
دسر (ژلاتین) یک لیوان 180
روغن مایع و زیتون یک قاشق 120
روغن نباتی 100گرم 900
ریحان 100گرم 40
ریواس 100گرم 15
زبان گوساله 100گرم 130
زبان گوسفند 100گرم 260
زردآلو 100گرم 50
زردآلو(برگه خشک) 100گرم 270
زردآلو(کمپوت) یک لیوان 250
زیتون خام سبز 100گرم 140
سوپ گوجه فرنگی 100گرم 30
سوپ مرغ سبزیجات 100گرم 30
سوپ مرغ گوجه فرنگی 100گرم 35
سوخاری (نان) هر قطعه 25
سوسیس 100گرم 300
سوسیس دانه ای متوسط 100گرم 150
سویا 100گرم 380
سیب درختی 100گرم 55
سیب زمینی 100گرم 75
سیب زمینی کبابی 100گرم 93
شرینی 100گرم 500
شکر 100گرم 400
شکر(یک پیمانه) 10گرم 40
شکلات 100گرم 500
شکلات قلمی یک عدد 20
شکوفه ذرت بدون روغن یک لیوان 25
شلغم 100گرم 25
شلیل 100گرم 60
شنبلیله 100گرم 30
شوید(شبد) 100گرم 30
عدسی با کمی روغن یک لیوان 185
عسل 100گرم 300
عسل(غذا خوری) یک قاشق 50
عسل(مربا خوری) یک قاشق 20
فرنی یک لیوان 200
فلفل سبزیا قرمز 100گرم 22
فندق یک عدد 10
فندق با پوست 100گرم 300
قارچ 100گرم 27
قارقروت 100گرم 240
کدو حلوایی 100گرم 35
کدو خورشتی 100گرم 28
کرفس 100گرم 13
کره یک قاشق 100
کره حیوانی 100گرم 750
کشک 100گرم 380
کشک (غذا خوری) یک قاشق 60
کشمش 100گرم 290
کلم پخته یک لیوان 40
کلم پیشخوان 100گرم 22
کیک شکلاتی 100گرم 400
کیک یزدی متوسط یک عدد 160
گردو یک عدد 30
گردو با پوست 100گرم 140
گریپ فروت 100گرم 30
گریپ فروت (آب) یک لیوان 80
گز 100گرم 500
گل کلم خام 100گرم 10
گلابی 100گرم 55
گندم 100گرم 340
گوشت گاوبدون چربی 100گرم 200
گوشت گوساله 100گرم 200
گوشت گوسفند 100گرم 320
گوشت ماهی 100گرم 100
گوشت مرغ 100گرم 200
گوشت همبرگربدون چربی 100گرم 200
گیلاس 100گرم 60
لپه 100گرم 359
لپه پخته 100گرم 115
لوبیا چشم بلبلی پخته 100گرم 80
لیمو(آب لیمو) یک قاشق 4
مارتادلا 100گرم 315
مارچوبه 100گرم 20
مارگارین یا کره نبات 100گرم 850
مارگارین یک قاشق 100گرم 110
ماست 100گرم 55
ماست کم چرب یک لیوان 110
ماست کیسه ای 100گرم 155
ماکارونی 100گرم 360
ماکارونی پخته یک لیوان 150
مغز گردو 100گرم 625
موز 100گرم 60
موز متوسط یک عدد 100
میگو 100گرم 100
نارگیل (پودر) 100گرم 550
نارگیل (مغز) 100گرم 345
نارگیل تازه 100گرم 156
نارنج 100گرم 20
نارنگی 100گرم 34
نان (کف دست) یک عدد 70
نخود یک عدد 1
نخود پخته 100گرم 45
نخود خشک 100گرم 360
نخود فرنگی 100گرم 92
نوشابه یک شیشه 100
نوشابه با طعم میوه 100گرم 115
ماده غذائی مقدار کالری
آلوی زرد 100گرم 75
آلوی قرمز 100گرم 45
آناناس 100گرم 45
آناناس (کمپوت) 100گرم 90
آناناس کنسرو در شربت یک لیوان 200
اسفناج خام 100گرم 25
الو بخارا یک عدد 15
انار تازه (دانه) 100گرم 60
انار کامل با پوست 100کرم 35
انبه هندی 100گرم 60
باقلا یک عدد 5
باقلای خشک 100گرم 360
باقلای سبز 100گرم 108
باقلوا با پسته 100گرم 540
بامیه 100گرم 40
برگ چغندر 100گرم 30
برگ مو 100گرم 60
برنج 100گرم 360
برنج (نیم لیوان) 130گرم 450
برنج (یک لیوان) 190گرم 660
پفک یک پاکت 540
پنیر بلغاری 100گرم 330
پنیر پاستوریزه 100گرم 210
پنیر محلی 100گرم 210
پوره با شیر بدون کره یک لیوان 140
پوره سیب زمینی یک لیوان 180
پیاز یک عدد 5
پیازچه یک عدد 3
پیتزا یک عدد 700
تخم آفتابگردان 100گرم 560
تره 100گرم 25
تمبر هندی با دانه 100گرم 115
تمبر هندی بدون دانه 100گرم 240
تمشک سیاه یا قرمز 100گرم 80
تن ماهی با روغن کم 100گرم 315
توت تازه 100گرم 60
توت سفید خشک 100گرم 360
توت فرنگی 100گرم 35
جعفری 100گرم 25
جگر سرخ کرده 100گرم 330
چیپس سیب زمینی ده عدد 110
حلوا 100گرم 400
حلوا ارده 100گرم 500
حلیم بدون روغن یک لیوان 180
خامه سفت 100گرم 350
خامه شل 100گرم 250
خاویار 100گرم 300
خربزه 100گرم 23
خربزه یک لیوان 50
خردل 100گرم 80
دل گوسفند 100گرم 260
دل مرغ 100گرم 170
دلمه متوسط یک عدد 150
دوغ 100گرم 15
ذرت 100گرم 80
ذرت بو داده با روغن 100گرم 357
ذرت خام یک عدد 100گرم 75
ذرت دانه درشت 100گرم 85
رطب 100گرم 150
روغن حیوانی 100گرم 890
زیتون خام سیاه 100گرم 200
زیتون خام سیاه(متوسط یک عدد 7
ژلاتین برای دسر 100گرم 240
ژله (پودر) یک قاشق 55
سالاد یکنفره 50
ساندویچ همبرگر 100گرم 350
سرکه یک لیوان 33
سمنو یک لیوان 180
سنجد 100گرم 130
سنگدان مرغ 100گرم 140
سیب زمینی متوسط یک عدد 80
سیب زمینی(چیپس) 100گرم 500
سیب متوسط یک عدد 70
سیب(کنسرو شیرین) یک فنجان 180
سیر 100گرم 120
سیراب 100گرم 130
شاهی 100گرم 20
شربت یک قاشق 35
شربت پرتغال یک لیوان 170
شربت یخ 0.5فنجان 120
شیر یک لیوان 110
شیرتصفیه شده یک فنجان 90
شیرخشک 100گرم 500
شیرغلیظ نستله 100گرم 250
شیرگاوکم چربی 100گرم 55
شیرمیش 100گرم 95
صدف دریایی 100گرم 65
طالبی 100گرم 20
طالبی(بدون شکر) یک لیوان 40
عدس 100گرم 340
قلوه 100گرم 105
قند 100گرم 400
قهوه 100گرم 2
کاکائو(چای خوری) یک قاشق 10
کالباس 100گرم 300
کاهو 100گرم 17
کاهو(درشت) یک برگ 4
کباب برگ یک سیخ 200
کباب کوبیده یک سیخ 270
کتلت یک عدد 150
کلم خام یک لیوان 25
کلم فندقی 100گرم 24
کلم قرمز 100گرم 28
کله پاچه 100گرم 190
کمپوت گیلاس یک لیوان 190
کنجد 100گرم 580
کوفته یک عدد 150
کولا 100گرم 40
کیک 100گرم 350
کیک بدون خامه 100گرم 340
گوجه درختی رسیده 100گرم 50
گوجه سبز 100گرم 30
گوجه فرنگی 100گرم 15
گوجه فرنگی (رب) 100گرم 80
گوجه فرنگی(رب) یک لیوان 50
گوجه فرنگی(سس) 100گرم 105
گوشت بره با چربی 100گرم 330
گوشت خالص بره 100گرم 165
گوشت گاو 100گرم 240
گوشت گاو با چربی 100گرم 350
لوبیا چشم بلبلی خام 100گرم 130
لوبیا سبز 100گرم 30
لوبیا سفید 100گرم 340
لوبیا قرمز 100گرم 340
لوبیا قرمز پخته 100گرم 110
لوبیا قرمزپخته یک لیوان 200
لیمو تازه باپوست 100گرم 23
لیمو ترش 100گرم 42
لیمو ترش(آب لیمو) 100گرم 26
لیمو شیرین 100گرم 40
ماکارونی خشک 100گرم 360
ماهی 100گرم 100
مخمرآبجوفرنگی خشک 100گرم 285
مربا 100گرم 300
مربا (غذا خوری) یک قاشق 54
مرغ (بدون پوست) 100گرم 200
مغز پسته 100گرم 680
مغز حیوان 100گرم 130
مغز دانه آفتابگردان 100گرم 560
مغز فندق 100گرم 630
نان جو 100گرم 250
نان خشک 100گرم 360
نان روغنی 100گرم 450
نان ساندویچی کامل یک عدد 70
نان ساندویچی کوچک نصف عدد 70
نان سوخاری یک عدد 35
نان سوخاری متوسط یک عدد 35
نان سوخاری(کعک) یک عدد 50
نان سیاه با سبوس 100گرم 218
نان گندم 100گرم 250
هلوی کمپوت یک لیوان 200
هندوانه 100گرم 23
هندوانه با پوست 100گرم 12
هویج ایرانی 100گرم 40
هویج فرنگی 100گرم 35
یک سیخ برگ 100گرم 200
یک لیوان توت 100گرم 85
هلوی تازه 100گرم 45

توبه

انواع توبه:

توبه سه مرتبه دارد: توبه عام و خاص و اخص. توبه عام ترک گناه است و خاص آن، توبه از ترک اولی است و اخصّ، توبه از توجه غیر از خداست.

مهلت توبه:

مرتضی مطهری در جواب به این سؤال که "تا چه زمان می توان توبه کرد؟" با اشاره به حدیث «انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَىَّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین.» چنین پاسخ می دهد: خداى تبارک و تعالى، این رحمت مطلقه و کامله فرمود: ناله‏ گنهکاران در نزد من محبوبتر است از تسبیح تسبیح کنندگان. بروید به درگاه خداى خودتان ناله کنید. فکر کنید تا گناهان به یادتان بیاید. به کسى نگویید؛ اقرار به گناه پیش دیگران گناه است، ولى در دل خودتان گناهانتان را در نظر بگیرید. انسان تا در این دنیا هست و رشته حیاتش باقى است و تا وقتى که مرگ مستقیماً به او روى نیاورده است، مهلت براى توبه کردن دارد. تنها در وقتى که انسان در چنگال مرگ گرفتار است و هیچ امیدى به نجات ندارد، توبه مورد قبول واقع نمى شود. قبل از آن ساعات و لحظات آخر که در تعبیرات حدیثى «ساعت معاینه» نامیده شده است (یعنى لحظه‏اى که انسان مرگ را و جهان دیگر را معاینه مى کند و به چشم مى بیند؛ در عین اینکه هنوز زنده است) توبه انسان قبول است ولى در آن لحظات توبه مقبول نیست. همچنان که در عالم آخرت هم توبه معنى ندارد. نه انسان در آنجا حال توبه پیدا مى کند و نه فرضاً اگر بخواهد توبه کند- که قطعاً توبه واقعى نخواهد بود و فقط یک عمل ظاهرى است- توبه او پذیرفته است.

در قرآن کریم در آیات متعددی به توبه و توبه پذیر بودن خداوند متعال اشاره شده است، که از جمله ی این موارد با موارد زیر اشاره کرد:

آل عمران 89، القصص 67، تحریمنساء 17، طه 82، نساء 18، آل عمران 135، نور47 تا 52

حدیث:

  • روایت است شخصی نزد علی بن ابی طالب رفت حضرت از او پرسید:آیا معنای استغفار را می دانی سپس چنین بیان فرمود که:اول آن پشیمانی از اعمال گذشته است و دوم، عزم هرگز به گناه بر نگشتن. و سوم آ ن که حق خلق را به ایشان اداء نمایی تا به هنگام دیدارخدا(کنایه از عالم دیگر) هیچ پیامد بدیبر تو نباشد. و چهارم آن که همت گماری بر جبران هر واجبی که ضایع ساخته ای و حق آن را اداء نمایی. پنجم آن که ملتزم شوی گوشتی را که از حرام(بر بدنت) روییده، به اندوه آبش کنیتا پوست به استخوان بچسبد و گوشتی تازه بین ؟آن ها بوجود آید. و ششم آن که بدن را درد اطاعت بچشانی همان گونه که حلاوت معصیت را به آن چشانیدی در این وقت است که می گویی استغفرالله.
  • از محمد روایت است که فرمود: توبه در نهایت خلوص آنست که باطن انسان همانند ظاهرش باشد و برتر.
  • او گفت: چنانست که بنده از گناه توبه کند چنان که هرگز بدان بازنگردد.

نصوح کیست و توبه نصوح چیست؟

نصوح مردی بود با هیئت و قیافه‌ی زنانه. او در حمام‌های زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی می‌کرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی بر این کار بود…
توبه

اینکه توبه نصوح چیست؟ تفسیرهاى زیادى براى آن ذکر کرده اند تا آنجا که بعضى شماره تفسیرهاى آن را بالغ بر بیست و سه تفسیر دانسته اند ولى همه این تفسیرها تقریبا به یک حقیقت باز مى گردد، با شاخ و برگها و شرائط مختلف توبه است.

از جمله اینکه: “توبه نصوح” آن است که واجد چهار شرط باشد:

پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.

بعضى دیگر گفته اند: “توبه نصوح” آن است که واجد سه شرط باشد:

ترس از اینکه پذیرفته نشود، امید به اینکه پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.

یا اینکه” توبه نصوح” آن است که گناه خود را همواره در مقابل چشم خود ببینى و از آن شرمنده باشى! یا اینکه “توبه نصوح” آن است که مظالم را به صاحبانش بازگرداند، و از مظلومین حلیت بطلبد، و بر اطاعت خدا اصرار ورزد و مانند اینها که همگى شاخ و برگ یک واقعیت است و این توبه خالص و کامل است.

نصوح کیست؟

داستانی برای توبه نصوح در مثنوی معنوی آمده که با زبان نمادین چگونگی یک توبه واقعی را شرح می دهد اما شرح داستان:

                    

شرح این توبه‌ی نصوح از من شنو             بگرویدستی، ولیک از نو گرو

بود مردی پیش از این، نامش نصوح             بُد ز دلاکی زن او را فتوح

نصوح مردی بود با هیئت و قیافه‌ی زنانه. او در حمام‌های زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی می‌کرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش می‌کرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر می‌ساخت. روزی نصوح برای رهایی از این فعل قبیح نزد عارفی ربانی رفت و به او گفت مرا نیز دعا کن. آن عارف که مردی روشن‌بین بود، بی‌آنکه خواسته‌ی او را بپرسد بفراست دریافت که مشکل او چیست. به عبارت دیگر ضمیر او را خواند، ولی چیزی به رویش نیاورد. فقط تبسمی کرد و گفت إن شاالله توبه نصیبت می‌شود.

اى کسانى که ایمان آورده‏اید بسوى خدا توبه کنید، توبه‏اى خالص امید است (با این کار) پروردگارتان گناهان تان را ببخشد و شما را در باغ هایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد کند، در آن روزى که خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار نمى‏کند این در حالى است که نورشان پیشاپیش آنان و از سوى راست شان در حرکت است، و مى‏گویند: «پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر چیز توانایى!»

دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب توبه‌ی نصوح بدین صورت فراهم شد:

روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای گوشواره‌ی دختر شاه گم شده است. در حمام را ببندید و نگذارید کسی خارج شود تا جامه و بقچه‌ی حاضران وارسی شود.

بقچه‌ها را روی زمین ولو کردند و جامه‌ها را بدقت گشتند اما از دانه مروارید خبری نشد. ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند. نصوح با شنیدن این حرف بکلی خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت و در حالی که بدنش مثل بید می‌لرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبه‌ام بشکستم، اما تو را به مقام ستاریتت این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم.

نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید. زنی نام او را صدا زد. اما همینکه او نام خود را شنید از ترس، بند دلش پاره شد و بر کف حمام افتاد و از هوش رفت. در این فاصله زنی جار زد که مژده مژده مروارید پیدا شد. ناگهان در حمام ولوله‌ای افتاد. زنان دستک‌زنان شادمانی خود را از یافته‌شدن مروارید اعلام کردند. و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که بدو ظنین بودند نزدش آمدند و عذرها خواستند. او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبه‌اش ثابت‌قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت.( مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۲۲۸ به بعد)

نصیحت

نصح (بر وزن فلس) به معنى خالص شدن و خالص کردن است. در اقرب الموارد آمده «نصحه نصحا و نصحا» یعنى او را پند داد و دوستى را بر وى خالص کرد.

پند دادن را از آن جهت نصح و نصیحت گویند که از روى خلوص نیّت و خیر خواهى محض است «وَ لا یَنْفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَکُمْ …» (۱) نصیحت من به شما نفع نمی دهد اگر بخواهم پندتان دهم.

(نصح) «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً …» (۲) نصوح به فتح اوّل به معنى فاعل و نصیحت کننده است توبه نصوح آن است که شخص را نصیحت می کند دیگر به گناه باز نگردد.

در صحاح و قاموس، توبه نصوح را توبه صادقه گفته است. راغب، توبه محکم نیز گفته است. به هر حال توبه نصوح آن است که عود بر گناه در آن نباشد.

در مجمع آمده که معاذ بن جبل گفت: یا رسول اللّه توبه نصوح چیست؟

فرمود: «أن یتوب التّائب ثمّ لا یرجع فى ذنب کما لا یعود اللبن الى الضرع» یعنى توبه کند بعد به گناه برنگردد چنان که شیر به پستان باز نمی گردد.

چون بنده اى توبه نصوح کند، خدا دوستش دارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بپوشاند.

در کافى از ابو الصباح کنانى نقل کرده که از حضرت صادق علیه السّلام از توبه نصوح پرسید فرمود: «یتوب العبد من الذنب ثمّ لا یعود فیه».(۳)

«یَأَیهّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسىَ‏ رَبُّکُمْ أَن یُکَفِّرَ عَنکُمْ سَیّاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تجرِى مِن تحتِهَا الْأَنْهَارُ یَوْمَ لَا یخزِى اللَّهُ النَّبی وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَى‏ بَینْ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانهمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَ اغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلىَ‏ کُلّ شىءٍ قَدِیرٌ» ؛

«اى کسانى که ایمان آورده‏اید بسوى خدا توبه کنید، توبه‏اى خالص امید است (با این کار) پروردگارتان گناهان تان را ببخشد و شما را در باغ هایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد کند، در آن روزى که خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار نمى‏کند این در حالى است که نورشان پیشاپیش آنان و از سوى راست شان در حرکت است، و مى‏گویند: «پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر چیز توانایى!» (۴)

و فی الکافی، عنه علیه السلام: “إذا تاب العبد توبة نصوحاً احبّه اللَّه فستر علیه فی الدنیا و الآخرة. قیل و کیف یستر علیه؟ قال: ینسی ملکیه ما کتبا علیه من الذنوب، و یوحی الى جوارحه اکتمی علیه ذنوبه، و یوحی الى بقاع الأرض اکتمی ما کان یعمل علیک من الذنوب، فیلقى اللَّه حین یلقاه و لیس یشهد علیه بشی‏ء من الذنوب“‏.

چون بنده اى توبه نصوح کند، خدا دوستش دارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بپوشاند.

راوى گوید: گفتم چگونه گناهانش را مى پوشاند؟

فرمود: آنچه را ازگناهان که دو فرشته موکل بر او نوشته اند از یادشان مى برد، و به اعضا و جوارحش دستور دهد که گناهانش را پنهان دارند، و به بقاع زمین نیز فرمان دهد که آنچه بر روى تو گناه کرده مخفى بدار، پس خدا را ملاقات نماید در حالى که هیچ گواهى نباشد که بر گناهان او شهادت دهد. (۵)

پی نوشت ها :

(۱) هود، ۳۴

(۲) تحریم، ۸

(۳) ر.ک: قاموس قرآن، ج ‏۷، ص ۷۱

(۴) تحریم، ۸

(۵) تفسیر الصافی، ج ‏۵، ص ۱۹۷



اقامه


تکرارمتن عربیترجمه
2xالله اکبرخدا بزرگ‌تر است [از آن چه که توصیف ميشود].
‏۲xاشهد ان لا اله الا اللهگواهی می‌دهم که جز خدای یکتا و بی همتا، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. 
‏۲xاشهد ان محمداً رسول اللهگواهی می‌دهم که محمّد فرستادهٔ خداست. 
۲xاشهد ان علیاً ولی اللهگواهی می‌دهم که علی جانشین خداست. 
‏۲xحی علی الصلاةبشتاب به سوی نماز 
‏۲xحی علی الفلاحبشتاب به سوی رستگاری 
۲xحی علی خیر العملبشتاب به سوی بهترین کارها
۲xقد قامت الصلاةهمانا نماز به پا شده است.
۲xالله اکبرخدا بزرگ‌تر است [از آن که توصیف شود].
1xلا اله الا اللهجز خدای یکتا و بی همتا، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.

اذان

تکرارمتن عربیترجمه
۴بارالله اکبرخداوند بزرگ‌ترین است (بزرگتر از آن است که توصيف شود).
۲باراشهد ان لا اله الّا اللهگواهی می‌دهم که خدايي جز خداوند نيست.
۲باراشهد ان محمداً رسول اللهگواهی می‌دهم که محمّد فرستادهٔ خداوند است.
۲باراشهد ان علیاً ولی اللهگواهی می‌دهم که علی ولي خداوند است.
۲بارحی علی الصلاةبشتاب بر نماز.
۲بارحی علی الفلاحبشتاب بر رستگاری.
۲بارالصلاة خیر من النومنماز بهتر است از خواب
۲بارحی علی خیر العملبشتاب بر بهترین کار
۲بارالله اکبرخداوند بزرگ‌ترین است (بزرگتر از آن است که توصيف شود).
۲بارلا اله الّا اللهخدايي جز الله نيست.

هفت نصيحت مولانا

>>>گشاده دست باش ، جاري باش ، کمک کن

>>>( مثل رود )
>>>
>>>با شفقت و مهربان باش
>>>( مثل خورشيد )
>>>
>>>اگر کسي اشتباه کرد آن را بپوشان
>>>( مثل شب )
>>>
>>>وقتي عصباني شدي خاموش باش
>>>(مثل مرگ )
>>>
>>>متواضع باش و کبر نداشته باش
>>>( مثل خاک )
>>>
>>>بخشش و عفو داشته باش
>>>( مثل دريا )
>>>
>>>اگر مي خواهي ديگران خوب باشند خودت خوب باش( مثل آينه)

معرفی منابعی برای هک و امنیت

کتاب(ها):

اندیشه های یک هکر/مولف:وحید گودرزی/انتشارات کیان رایانه/+سی دی همراه که شامل کدها و نرم افزارها و غیره مربوط کتاب هست...

آموزش هک و ضد هک از مجموعه کتاب های آیا می دانید که...؟/مولف:مهندس کامیار کاظمی/انتشارات پل و نشر خلاق...

آموزش شبکه از مجموعه کتاب های آیا می دانید که...؟/مولف کامیار کاظمی/انتشارات پل و نشر خلاق...

آشنایی با لینوکس از مجموعه کتاب های آیا می دانید که...؟/مولف کامیار کاظمی/انتشارات پل و نشر خلاق...

____________________________________________________________________________________

چندرسانه ای:

یک پک خیلی جالب هست که اسم اون مجموعه آموزشی سرباز هست که من خودم تو میدان انقلاب تهران پیدا کردم که بعید می دونم پیداش کنید...این مجموعه دو سی دی و یک دی وی دی هست که شامل ترفندهای جالب یاهو همراه با نرم افزارها مربوطه+کلی کلیپ های آموزشی هک و ضد هک.قیمت این مجموعه که من خریدم 15000 تومان بود که البته نسخه جدیدشه و اینم بگم که تا کتابهای بالا و منابع ساده تر رو تجزیه و تحلیل و مطالعه نکنید شاید این مجموعه به اندازه کافی مفید واقع نشه...

یه مبحثی به نام مهندسی اجتماعی هم هست که من خودم از اون خیلی نتیجه گرفتم که آموزش کامل و دقیق همراه با مثال های کاربردی داخل همین وب در بخش هک و امنیت قرار دادیم...

شما اگر هک رو دوست دارید میتونید به انواع سایت ها و وب ها مراجعه کنید و در هر سایت و وب اطلاعاتی کسب کنید.

یک انجمن خوب در زمینه هک و امنیت انجمن : آشیانه هست که در تهران کلاس هایی رو بر گزار میکنه در همین زمینه البته مبلغ شهریه این کلاس ها بالا هستند...

در حال حاضر شما اگر به هک علاقه دارید باید بیشتر به منابع انگلیسی معتبر سر بزنید چرا که این مقالات به روز تر و جامع تر هستند...


متن آهنگ میدونم حالت خوبه و خیلی روبه راهی

میدونم بی دغدغه فکری و دلشوره داری.
روزا رو سپری میکنی و شدی بیخیاله ما
میگی امثاله من دوروبرت خیلی زیاده  ها؟!
کاش از همون اول این دل ازت خسته میشد
که حالا نتونی تو روم بگیری دسته پیشو
به هر دری که زدم روبهم بسته میشد
چقد دلم به دسته تو شکسته میشد
خوشبحالت ،چقده دلت قرصه و صدمه نمیزنه اصلا بهت غصه و
  بغضه من باعث میشه نیشت باز شه .
تو دوست داری که یکی دیگه پیشت باشه.
یکی که تو زندگیت مثله یه پادو باشه
یکی که فکره تو فقط پیشه کادوهاشه
یکی که هرکاری کنه و هی سرویس بده، مهمم نیست که فقط با تو باشه!
بدیات، خوبیاتو از یادم برد
 چه شبایی که از دوریه تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه هایی از تو این دله سادم خورد.(2)
تو هم یه زره دلت تنگه من بود کاشکی
تویی که ادعا میکردی منو دوست داشتی
تو که میگفتی قلبت بی من میشه پاره
تو که میمردی واسه ی من بی اشاره
حالا خیلی سخته تو رو خودم بهم بگی طاقته
دیدنمو نداری ،بی من زندگیت راحته
میدونم اینقده سرت شلوغه بعده یکی دوبار
اگه الان بهت زنگ بزنم جا بله بگی شما
یعنی این یارو ،اینقده بدردبخوره
که باعث شده حاله تو  ازم بهم بخوره
از منی که، همه جوره با تو بودم
منی که به دور از حاشیه و آتو بودم
کاشکی هیچوقت تو زندگیم این مسیرو نداشتم
منه بدبخت که جز تو هیچکسی رو نداشتم
من وگذاشتی رفتی، دلم غمگینه کاشکی
تو هم واسه ادامه دوستیمون انگیزه داشتی
بدیات، خوبیاتو از یادم برد
 چه شبایی که از دوریه تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه هایی از تو این دله سادم خورد.(2)
چقدر تو رو دور نگه داشتم از دشمنا
یه آدمه خوب ساختم از یه انگشت نما
ماها از عشقه همدیگه تب زده بودیم
ماها واسه ماه ها بعده مون حرف زده بودیم
همه چی خوب بود، همه چی زود زود میگذشت و تنها غمه من غمه این روز بود
که تو بری و من گله کنم از دسته تو
من عاشقت بودم، دقیقا برعکسه تو!
شاید جاتو پرکنه واسم چه آدمه دیگه ای.
من تورو میخوام، که تو هم تو یه عالمه دیگه ای!
تو یه آدمه دیگه ای تو زندگیت هست
تو زندگیت من چه نقشی داشتم؟!
من واسه تو با دوروبریات چه فرقی داشتم
آره دوستت ندارمو، یه وقتی داشتم
وقتی که واسه دستای خالیم دست میخواستم ، آره
واسه دستای خالیم دست میخواستم
بدیات خوبیاتو از یادم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد

بدیات، خوبیاتو از یادم برد
 چه شبایی که از دوریه تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه هایی از تو این دله سادم خورد.
دیگه نمیخوام الکی کنم سختگیری
ولی تو هم یکی مثله باقی وقتگیری
دم از عشق میزنی و میگی دوستش داری
و وقتی با اونی به کسه دیگه نخ میدی؟!!!!

سلطان هکرها، پس از پنج ماه تجسس، دستگیر شد

فضای سایبر > جرایم سایبر- همشهری آنلاین:
جوان 23 ساله اسلونیایی که با آلوده کردن 12 میلیون رایانه در بیش از 190 کشور به سلطان هکرها معروف بود دستگیر شد

"اف. بی. آی" (پلیس فدرال آمریکا) و مقامات بین‌المللی، هکری را که مسئول ایجاد کد یک ویروس خطرناک بود دستگیر کردند. این ویروس توانست بیش از 12 میلیون رایانه را در 190 کشور آلوده کند و به پایگاه‌ داده‌های بسیاری از بانک‌های دنیا آسیب برساند.

به گزارش خبرگزاری مهر، این جوان 23 ساله که "ایزردو" نام دارد پس از تجسس‌های سخت پنج ماهه پلیس جنایی اسلونی، اف. بی. آی آمریکا و گارد شهری اسپانیا در "ماریبور" اسلونی دستگیر شد.

این جوان یک سازمان جنایتکاری انفورماتیکی به نام "بوت نت ماریپوزا" را ایجاد کرده بود. در این باند تبهکاری، یک جوان 31 ساله اهل باسک اسپانیا نیز وجود دارد که اتهام وی سرقت شماره‌ها و رمزهای عبور کارت‌های اعتباری، اطلاعات شخصی و اعتبارات بانکی بیش از 800 هزار نفر است.

این سازمان خطرناک موفق شده بود از طریق ضعف امنیتی مرورگر اینترنت اکسپلورر، کاربران را شناسایی کرده و سپس پورت‌های "یو. اس. بی" آنها را برای ورود به نرم‌افزار پیام‌های فوری "ام. اس. ان" مایکروسافت آلوده کند.

جفری تروی مدیر بخش انفورماتیک "اف. بی. آی" تایید کرد که دستگیری "ایزردو" که 10 روز قبل اتفاق افتاد، یک ضربه بزرگ به بدنه این تشکیلات تبهکاری وارد کرده است.

"بوت نت ماریپوزا" یکی از بزرگ‌ترین تشکیلات جنایت‌های انفورماتیکی در دنیا به شمار می‌رود.